سرما خوردگی وانی
دختر زیبایم امروز دقیقا" ٧ ماه از روز تولد تو می گذره من از اینکه دختر گلی مثل شما دارم به خودم می بالم ، چند روز گذشته روزهای پر تنشی برای من محسوب میشد ، پنج شنبه شب وقتی با صدای نق نق تو برای شیر دادن بیدار شدم تو تب وحشتناکی داشتی از شدت حرارت سینه تو دستهام می سوخت خیلی ترسیدم واقعا" حالت بد بود من و بابا حمید همه تلاشمون برای پایین امدن تب و همچنین آروم کردن تو کردیم خلاصه صبح که شد روی شونه بابا خوابت برد روز جمعه بردیم ات آورژانس بیمارستان دکتر لاهیجی ویزیت کرد گفت سرما خوردی و تنها دارویی که تجویز کرد قطره استامینوفن وهمچنین قطره کلرو سدیم برای شستو شوی بینی بود ، جمعه شب رفتیم خونه مامان فرزان که...
نویسنده :
sepideh
12:43